منتظران مهدی
چادر

بشنو از چادر که در توصیف زن / تار و پودش با تو می گوید سخن /

در کــلاس حـــفظ تقوا و شـرف / دختران درّند و چــادر چون صــدف /

بهترین سرمایه زن چادر است / زانکـه زن را زیـنت زن چـادر است /

حـفظ چـــادر در سـرای اقــتدار / دخــــتران را هـست تــاج افـــتخار /

حفظ چادر حفظ دین و مذهب است / شـــیوه زهـــرا و درس زینب است /

حفظ چادر سدّ فحشا می شود / رو ســفیدی نــزد زهــرا می شود /

حفظ چادر چاره ساز کارهاست / حــافظ گــل از هـجوم خـارهاست /

خواهرم چادر برایت زینت است / بهترین گوهر حجاب یک زن است

سلام
|
امتیاز مطلب : 5
|
تعداد امتیازدهندگان : 1
|
مجموع امتیاز : 1
نویسنده : نادر
تاریخ : پنج شنبه 12 تير 1393
دعا

سلام
|
امتیاز مطلب : 15
|
تعداد امتیازدهندگان : 3
|
مجموع امتیاز : 3
نویسنده : نادر
تاریخ : پنج شنبه 12 تير 1393
امام زمان

 

سلام
|
امتیاز مطلب : 1
|
تعداد امتیازدهندگان : 1
|
مجموع امتیاز : 1
نویسنده : نادر
تاریخ : پنج شنبه 12 تير 1393
شهید

 

کاش من هم یک شهید بودم

دکتر

مهندس

پروفسور

رییس

مدیر کل

وزیر

این عناوین شاید آرزوی خیلی ها باشه

 

اما من دوست دارم روزی عنوانم چنین باشد:

شهیدسادات......

 

سلام
|
امتیاز مطلب : 0
|
تعداد امتیازدهندگان : 0
|
مجموع امتیاز : 0
نویسنده : نادر
تاریخ : پنج شنبه 12 تير 1393
جبهه

من جنگیدم ، بدون چون و چرا ، تو سکوت کردى با یک دنیا چون و چرا

او فرار کرد با یک جهان دنیاخواهى و ترس من نان خُشکیده را خوردم و جنگیدم، تو چلوکباب سلطانى میل فرمودى و سکوت کردى

او به چلوکباب هم راضی نشدسربرگ همه روزهاى تقویم من عاشورا بود ، تقویم تو از عاشورا خالى بود

او اصلاً تقویمى نداشت که عاشورایی داشته باشد من در پى اقامه نماز، نشستن را بر خود حرام کرده بودم ، تو اصلاً نماز را دوست نداشتی

اوکه اصلا نمی دانست نماز چیست من رفتم دنیا را گم کردم و خود را یافتم و خدا ر ا ، تو محافظه کارانه بر وضع موجود پاى فشردى

او خود را گُم کرد.من زخم خوردم و صبر کردم و خندیدم. تو بى خیال سکوت کردى و چرتکه انداختى.

او با ماشین حساب کاسیو پا به فرار گذاشت من مدام بیدار ماندم ، تو به چُرت عصرانه افتادى

او خُرناسش گوش فرشته هاى خدا را آزار داد من زخم آجین شدم ، نور پاشیدم ، تو لاله هاى لوسترت را تمیز کردى

او تراول چکهایش را مرتب کرد. دوستان من شهید شدند ، پرواز کردند . تو در کاخ پنج هزار مترى ات آرمیدى

او به سوى غرب با آرزوهایش پرید. من نمازم را شب عملیات در حرکت خواندم . تو در صف اول جماعت فقط جا رزرو کردى .

او دیرسالى است که سجاده اى ندیده است...من با شهادت عروج کردم. تو در هبوط خویش گرفتار ماندى

او سقوط کرد و نابود شد امروز، که شیپور جنگ از صدا افتاده است :

من بدهکار شدم ، تو سر به سر شدى او طلبکارانه حق نداشته اش را از من باز خواست.

من زخمهاى تنم را نگاه کردم ، تو باز هم چرتکه انداختى او صفرهاى سمت راست عدد صحیح حسابش را شمرد.

من تنها عدد صحیح عالم را امام مى دانم ، تو حاصل جمع و تفریق چرتکه ات را ..... او عدد منتهى الیه سمت چپ شماره حسابش.

من خود را براى اصلاح آماده کردم ، تو ترسیدى و تکفیرم کردى او با زخم زبان به جان زخمهایم افتاد.

من به اصلاح مدام و تزکیه همیشگى در اسلام معتقدم ، اسلام تو اصلاحات را به رسمیت نمى شناسد او غرب بافته ها را اصلاح مى نامد.

سلام
|
امتیاز مطلب : 0
|
تعداد امتیازدهندگان : 0
|
مجموع امتیاز : 0
نویسنده : نادر
تاریخ : پنج شنبه 12 تير 1393

تعداد صفحات : 6



.....................................................
تصاویر زیباسازی نایت اسکین
............................................................................................................