پیغام مدیر :
با سلام خدمت شما بازديدكننده گرامي ، خوش آمدید به سایت من . لطفا براي هرچه بهتر شدن مطالب اين وب سایت ، ما را از نظرات و پيشنهادات خود آگاه سازيد و ما را در بهتر شدن كيفيت مطالب ياري کنید.
خبرنامه
براي اطلاع از آپيدت شدن وبلاگ در خبرنامه وبلاگ عضو شويد تا جديدترين مطالب به ايميل شما ارسال شود
۱. دقت در انجام مقدمات نماز، مانند وضوى با معنویت و انجام مستحباتى چون اذان، اقامه و... . شخصى از پیامبر صلى الله علیه و آله درخواست کرد که راهى به او بنمایاند تا حضور قلب بیشترى در نماز پیدا کند و
حضرت او را به شاداب گرفتن وضو فرمان داد. بنابراین، وضوى شاداب و با آداب کامل،
براى حضور قلب انسان در نماز مؤثر است.
۲. گزینش مکان مناسب براى نماز و دورى از جاهاى شلوغ و پر سر و صدا و پرهیز از هر چیزى که موجب انحراف توجه از خداوند شود.
۳. گزینش وقت مناسب و در صورت امکان، خواندن نماز در اول وقت.
۴. نماز خواندن در مسجد و با جماعت (به ویژه در جماعاتى که بعد معنوى بیشترى دارند)
۵. خواندن نماز با طمأنینه و دقت در مفاهیم و معانى آن.
۶. نگاه به مهر، در حال قیام، نگاه به پایین پا، در رکوع و نگاه به دامن خود در هنگام تشهد.
۷. تخلیه دل از حب دنیا و امور دنیوى و آن را مالامال از عشق خدا ساختن؛
زیرا ذهن انسان همواره متوجه چیزى است که به آن عشق میورزد؛ همانند عاشقى که آنى از فکر معشوق خود بیرون نمیرود.
این که ما در نمازهایمان همواره به فکر مسائل دیگر هستیم،
به خاطر تعلق شدید نفس به دنیا و حب آن است؛ اما آن که عاشق حق شد،
در هر حال و در هر کارى، به یاد خدا خواهد بود؛
به طورى که گویى همیشه در نماز است.
براى مطالعه بیشتر به کتابهاى زیر مراجعه کنید:چگونه در نماز حضور قلب پیدا کنیم؟ ۱. حضور قلب در نماز، على اصغر عزیزى تهرانى ۲. حضور قلب در نماز، محمد بدیعى ۳. اسرار نماز، محسن قرائتى. ۴. علل و درمان حواسپرتى در نماز، علىاصغر عزیزى تهرانى. ۵. صلوة الخاشعین شهید دستغیب
حذیفه گوید دیدم رسول خداپرده کعبه را گرفته و به شدت گریه می کند.عرض کردم یارسول الله !چه چیزی شما را به گریه دراورده ؟
فرمودند: ای حذیفه !مطالبی را که می گویم به قلبت بسپار و با چشمت ببین وبا انگشتت بشمار :
وقتی که امت من نماز را ضایع می کنند
از شَهوت پیروی می کنند،
خیانت در میان آنها زیاد می شود،
وامانت وامانت داری کم می شود،
ومشروبآت اَلکلیبنوشند،
وامنیت از راههای زمینی و هوایی برداشته شود،
و مردم همدیگر را سب و لعن کنند
وخانواده ها در دامن فِـساد سقوط کنند
افراد جامعه نسبت به هم بدبین شوند ،
درختکاری زیاد شود و محصولات اندک شود ،
قیمت اجناس به طور سرسام اور بالا رود
عمل خلاف پسندیده شود ،
ناسزا و فُـحش را به پدر ومادر وسیله سرگرمی قرار دهند
آشکارا ربا بخورند،(3هزآرمیلیآرد)
افراد نادان زمام اموررا بدست گیرند،
افراد از کاروخلق خویش تعریف کنند،
زشتی دروغ از بین رود
محبت نسبت به هم کم شود وصله رحم از دلهای مردم از بین رود
فسآد جنبه عمومی پیدا کند،
ملت بیت المال را وسیله شخصی خود بدانند،
حرام را با تغیر نام حلال بشمرند
از اسلام چیزی جز نام ان نماند
،مساجد آباد ولی خالی از تقواست.
روایت دوم:
جابربن عبدالله انصاری از حضرت رسول نقل میکنند که فرمودند:
از علائم اخرالزمان این است:
زکات دادن متروک گردد،
سخن معمولی شما دروغ و غیبت شود ،میوه و نقل مجالس شما غیبت،
وانچه بدست می اورید حرام،
و بزرگان به کوچکان رحم نکنند ،وکوچکان احترام بزرگان را حفظ نکنند ،
مرد از همسر خود اطاعت کند،
درباره همسایه جفا کنند،
با ارحام قطع ارتباط کنند ،
حیای کوچکان کم ،ساختمانها بلند شود،
مرد پدرش را لعن کند ،برادارن نسبت به هم حسادت بورزند ،
خیانت در میان شرکا زیاد ،وفا کم،
و پرده حیا از زنان برداشته شود،
مومنین در جامعه ذلیل باشند و منافقین عزیز!
و قران را به صورت غنآخوانند
مردها با مردها وزنان با زنان ازدواج کنند
مردها شبیه به زنان میشوند
سازها واواز در میان انها رواج می یابد ودر مجامع خودشان از ان استفاده می کنند و کسی انها را نهی نمی کنند بلکه تشویق می کنند
با اینکه یکی از گناهان کبیره است که کبیره بودن انها بر انها پوشیده نیست پس وای بر انها از جزا دهنده روز رستاخیزوشفاعت من به آنها نخواهد رسید و کسی که به اعمال انها راضی باشد و انان را از این عمل نهی نکنند در روز قیامت پشیمان شود ومن از او بیزارم.
و مردانی بر مرکب سوار شوند که زنهای انها شبیه مردانند زنهای ایشان اگرچه لباس پوشیده اند اما برهـنه اَند
موهایشان مانند کوهان شتران خراسانی ست پس انها را لعنت کنید که آنها لعنت شوندگانند واعلام کنید که نمازشان پذیرفته نمیشود.
روایت سوم از حضرت علی :
رشوه خواری در میان مردم رواج یابد
دین را به دنیا بفروشند
،نابخردان را بر کارها بگمارند ،
زنان را در مسائل اجتماعی و شخصی طرف مشورت خود قرارا دهند ،زنان با مردانشان به جهت حرص دنیا در کار تجارت شرکت کنند،
هُنرپیـشه های آوازه خوان تربیت شوند
زنها بر مرکب سوار شوند
از لحاظ لباس و قیافه زنان شبیه مردان ومردان شبیه زنان شوند
ومردان لباس حریر بپوشند و جوانان سر برهنه راه روند
و صورتهای خود را صاف وصیقلی کنند و موها را از بیخ بزنند و گردنبند های طلا بپوشند و لباس تنگ بپوشند و جامه نازک بپوشند به طوری که زیر لباسشان معلوم باشد و...
روایت چهارم از امام جعفر صادق(ع):
وقتی دیدی علناشرآب می خورند وافرادی که از خداوند نمی ترسند مجلس شرآب را رواج دهند
و دیدی که کسی مردم را به امر به معروف ونهی از منکر دعوت کنند و در بین مردم ذلیل شود
و دیدی فعل حرام را حلال وحلال را حرام بدانند
ودیدی که اهل ایمان در مقابل منکرات جز با قلبشان توان انکار ندارند
و دیدی زنها بر مردان غلبه شوند و برخلاف رضای شوهرانشان عمل کند و مردانشان را از لحاظ زندگی اداره کنند
ودیدی گناه در میان اجتماع اشکار شود و مردم هم انها را می بییند ولی جرات بر منع ندارند
و دیدی غیبت را سخنی دلچسب می دانند
ودیدی مردم طرفدار کسی هستند که قدرت دست اوست
و دیدی به کسانی که امر به معروف ونهی از منکر می کنند می گویند به تو مربوط نیست
دیدی در میان مردم و محافل عمومی تنها نسبت به اغنیا و ثروتمندان احترام شود
و دیدی که فرزندان احترام پدر ومادر را به جا نمی اوررند و انها را تحقیر می شمارند و بدترین حالت را والدین دارند در نزد فرزندانشان
و دیدی که موذن برای اذان و نماز گزار برای نماز پول طلب کنند
شنیدن اواز برای مردم سهل اما شنیدن ایات قران سنگین باشد
حجاب از دو کلمه ( حج + آب ) درست شده است حج مایه حیات توحیدی مؤمن است و آب مایه حیات مادی مؤمن است کسی که از حجاب فاصله میگیرد یعنی مرده متحرک است چون از دو مایه حیات استفاده نمیکند تازه حجاب به عدد ابجد چهارده میشود.
( ح+ج+ا+ب=۸+۳+۱+۲= ۱۴) شاید عدد میگوید حجاب سفارش چهارده معصوم (ع) است
روز ها گذشت و گنجشک با خدا هیچ نگفت. فرشتگان سراغش را از خدا میگرفتند و خدا هر بار به فرشتگان این گونه میگفت:
می آید؛ من تنها گوشی هستم که غصههایش را میشنود و یگانه قلبی ام که دردهایش را در خود نگه میدارد.
و سرانجام گنجشک روی شاخه ای از درخت دنیا نشست. فرشتگان چشم به لب هایش دوختند، گنجشک هیج نگفت. و خدا لب به سخن گشود: با من بگو از آن چه سنگینی سینه توست. گنجشک گفت: “لانه کوچکی داشتم، آرامگاه خستگی هایم بود و سر پناه بی کسی ام. تو همان را هم از من گرفتی. این طوفان بی موقع چه بود؟ چه می خواستی از لانه محقرم؟ کجای دنیا را گرفته بود؟” و سنگینی بغضی راه بر کلامش بست. سکوتی در عرش طنین انداز شد. فرشتگان همه سر به زیر انداختند.
خدا گفت: ماری در راه لانه ات بود. خواب بودی. باد را گفتم تا لانه ات را واژگون کند. آن گاه تو از کمین کار پر گشودی. گنجشک خیره در خدایی خدا مانده بود.
خدا گفت: و چه بسیار بلاها که به واسطه محبتم از تو دور کردم و تو ندانسته به دشمنی ام برخاستی. اشک در دیدگان گنجشک نشسته بود. ناگاه چیزی در درونش فرو ریخت. های های گریه هایش ملکوت خدا را پر کرد.......
در هر لحظه ای از زندگی خود مشغول مشغولیاتی ام که خود برای خود ساخته ام. بی آنکه تو از آن ها راضی باشی.
بی آن که تو از "من" راضی باشی هر روز روح خود را آغشته به گناه کردم. حتی طلب بخشش هم نکردم و تو....
چه زیبا و دلسوزانه جواب این گناه های مکرر را می دهی...
شرمنده ام خدا شرمنده ام...
آنقدر طلب بخشش کرده ام که از طلب دوباره ی آن شرمسارم
تکرار تکرار تکرار
یا ملجأ کل مطرود حتی خود از خود خسته ام
به توپناه آورده ام به تو که دست مهربانیت همیشه و در همه حال به روی این گناهکار فراموشکار باز است؛ نه با اختیار(و نه بالاجبار) کسی برایم باقی نمانده بود... باقی نگذاشتی؛ ممنونم.
باقی نگذاشتی تا دوباره طمرد نکنم... .
خدایا خواهشی دارم
در حدی نیستم که از تو چیزی بخواهم علی (علیه السلام) را واسطه قرار می دهم. تو را به سالهایی که صبر کرد... به داغی که از نبود فاطمه اش متحمل شد... قسَمت می دهم تا مرا ببخشی اما نه این کافی نیست. کمکم کن. کمکم کن تا این بار دل عزیز فاطمه را خون نکنم....